محل تبلیغات شما



اگر خسته و درمانده هستيد، اين مطلب را بخوانيد!  تحقيقات نشان مي‌دهد كه استرس دائمي مي‌تواند انسان را از پا درآورد. اين استرس در درازمدت باعث مي‌شود مشکلات، غيرقابل حل به نظر برسند، همه چيز تيره و تار شود و انرژي فرد به سرعت تحليل برود. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به نقل از سايت "ميگنا"، ناخشنودي و گرفتاري ناشي از عارضه خستگي مفرط به حدي که به درماندگي منجر شود، مي‌تواند سلامت رواني و جسمي فرد و توانايي فعاليت‌هاي حرفه‌اي‌اش را به خطر اندازد. اما اين درماندگي را مي‌توان با تعيين و تجديد اولويت‌ها در عرصه فعاليت‌هاي فردي و اجتماعي، جلب حمايت و وقت گذاشتن براي خود از بين برد. خستگي مفرط چيست؟ رخوت (درماندگي)، خستگي روحي، ذهني و جسمي مفرط، ناشي از استرس شديد و درازمدت است. وقتي فرد بيش از توان از خود کار مي‌کشد و قادر نيست نيازهاي دائمي ديگران را برآورده کند، در واقع دچار درماندگي مي‌شود. وقتي استرس ادامه پيدا مي‌کند، فرد علاقه و انگيزه خود را براي ايفاي نقش در حوزه‌هاي فردي و اجتماعي از دست مي‌دهد و درماندگي باعث کاهش بهره‌وري و تخليه انرژي فرد مي‌شود و وي به شدت احساس نااميدي، درماندگي، بدبيني و نداشتن اعتماد به نفس مي‌کند. در نهايت فرد احساس مي‌کند که قادر نيست کاري نه براي خود و نه براي ديگران انجام دهد. بسياري از افراد بعضي روزها احساس کسالت و خستگي مفرط مي‌کنند.

علائم زير نشان دهنده شروع ابتلا به درماندگي يا رخوت ناشي از خستگي مفرط در افراد است:

- اگر هر روز براي شما روز بدي است.

- کار روزانه در منزل يا محيط کار به نظرتان تلف کردن وقت است.

- در تمام ساعات روز خسته و کوفته هستيد.

- بيشتر اوقات روز از نظر ذهني دچار رخوت و کسالت و يا تحت فشار هستيد.

- احساس مي‌کنيد هر کاري که انجام مي‌دهيد، ارزش ندارد.

به خاطر داشته باشيد که درماندگي تمام ابعاد زندگي را تحت تاثير قرار مي‌دهد. عوارض جسمي به حدي است که فرد را در معرض ابتلا به سرماخوردگي و آنفلوآنزا قرار مي‌دهد؛ بنابراين لازم است در صورت ابتلا به آن به فکر درمان باشيد. ** سه گام براي مبارزه با درماندگي ناشي از خستگي مفرط تشخيص و شناسايي علائم اوليه درماندگي، مع کردن عارضه با مديريت و کنترل عارضه و ترميم صدمات وارده به روان و جسم، سه گام اصلي براي مبارزه با اين عارضه است. اما شايد بهتر باشد در اين مرحله به تفاوت‌هاي آن و استرس اشاره کنيم. درماندگي ناشي از خستگي مفرط نتيجه استرس بي‌وقفه و شديد است. استرس شديد، ناشي از فشار روحي و رواني به ذهن و جسم فرد است و مي‌توان پاياني براي آن تصور کرد و هنوز کنترل و مديريت امور از دست فرد خارج نشده است. در صورتي که در اختلال درماندگي، فرد احساس خلاء بسيار شديدي مي‌کند و انگيزه‌اي براي کار و تحمل استرس ندارد و نمي‌تواند تصور کند چه زماني قرار است تحولي در زندگي و کارش اتفاق بيفتد. اگر استرس شديد باعث مي‌شود فرد در کارها و مشغله‌هاي فراوان مفيد يا غيرمفيد غرق شود، درماندگي توان ادامه کار و مبارزه را به کلي از فرد مي‌گيرد. به طور کلي مي‌توان گفت كه نشانه‌هاي استرس، مشغله کاري فراوان، واکنش افراطي به هيجانات، کاهش انرژي، اختلالات اضطرابي، صدمه فيزيکي اوليه و بيش فعالي است. در صورتي که در عارضه درماندگي با عقب نشيني روحي و رواني، احساسات منفي عيان و بيپرده، احساس نااميدي و ناتواني در مشارکت اجتماعي، فقدان انگيزه و اميد، بي‌علاقگي و افسردگي‌ و افکار مايوس کننده و ياس مطلق رو به رو هستيم. علل بروز عارضه در بروز درماندگي ناشي از خستگي مفرط، عوامل بسياري دخيل هستند و بيشتر افرادي که بيش از حد از خود کار مي‌کشند و يا با قدرناشناسي ديگران رو به رو مي‌شوند، در معرض خطر ابتلا به اين عارضه قرار دارند. از کارمندي که دو سال است درخواست اضافه حقوقش توسط رئيس رد مي‌شود تا مادري که وظيفه نگهداري سه فرزند را با تمام مشغله‌هاي خانه داري به دوش مي‌کشد، هر دو ممکن است در معرض ابتلا به اين عارضه قرار بگيرند. اما عوامل مهم ديگري نيز در ابتلا به اين عارضه نقش دارند. بعضي از اين عوامل با محيط کار، بعضي با سبک زندگي و برخي ديگر با ويژگي‌هاي شخصيتي مرتبط است. نداشتن کنترل و يا داشتن کنترل ناچيز بر کارهاي محوله در محيط اداره، نبود مشوق براي انجام کارهاي مفيد، انتظارات غيرشفاف، بي‌جا و فراوان از جانب ديگران، انجام کارهاي شاق بدون حمايت و کمک ديگران و کار در محيط پرتنش و استرس‌زا از عوامل شغلي ابتلا به اين عارضه است. کار زياد بدون فرصت کافي براي استراحت و خواب، ناتواني در برآورده کردن انتظارات ديگران، داشتن مسئوليت‌هاي زياد و سنگين، نبود حمايت و کمک از سوي ديگران و نداشتن روابط دوستانه و صميمانه با ديگران از عوامل مرتبط با سبک زندگي در ابتلا به اين عارضه است. همچنين برخي ويژگي هاي شخصيتي مانند تمايلات کمال‌گرايانه در زندگي، نگرش بدبينانه به زندگي، نياز دائمي به کنترل ديگران و تمايل به احراز نمايندگي از جانب ديگران و داشتن اهداف بلند و جاه طلبانه مي‌تواند در درازمدت زمينه ابتلا به اين عارضه را فراهم کند. علائم ابتلا به عارضه عارضه درماندگي فرآيندي تدريجي را طي مي‌کند که در طول يک دوره زماني طولاني بروز پيدا مي‌کند و يک شبه رخ نمي دهد و در بيشتر موارد فرد توجهي به علائم آن نمي‌کند. در ابتدا علائم بسيار ضعيف است، اما کم کم در طول زمان تشديد مي‌شود. علاءم فيزيکي شامل احساس خستگي و خلاء شديد در بيشتر اوقات روز، احساس بيماري و ضعف شديد و کاهش سطح ايمني بدن، سردردهاي مقطعي، دردکمر و درد ماهيچه‌ها، تغيير در اشتها و عادت خواب است. علائم رواني عارضه مي‌تواند شامل احساس شکست و يا ترديد، احساس نبود حمايت و ضعف، به دام افتادن، گير کردن در وضعيت دشوار، رها شدگي و تنهايي مطلق، از دست دادن انگيزه، نگرش منفي روز افزون و افزايش حس بدبيني به دنياي پيرامون، کاهش رضايت و حس همراهي و همدلي ديگران باشد و از لحاظ رفتاري نيز بايد به علائمي چون شانه خالي کردن از مسئوليت، انزوا، به تعويق انداختن کارها و طولاني کردن آنها، رو آوردن به الکل و مواد مخدر براي تسکين و آرامش خيال موقتي، احساس يأس و نااميدي از ديگران، ناتواني در انجام کارهاي عادي و وظايف محوله در شخص اشاره کرد. اگر اين علائم در فرد قابل ملاحظه است، نبايد او را به حال خود رها کرد، زيرا شکي وجود ندارد که عارضه بدتر خواهد شد. بنابراين بهتر است با برنامه پيش برويد و با آن مبارزه کنيد.

راهکارها

در اولين گام بهتر است روزتان را با چند حرکت آرام بخش آغاز کنيد. حداقل ۱۵ دقيقه از شروع روز را با چند حرکت ورزشي، تمرينات ريلکسيشن يا مطالعه يک متن الهام بخش آغاز کنيد. در ضمن سعي کنيد مواد غذايي مفيد و سالم مصرف کنيد و تا جايي که مي‌توانيد استراحت کنيد و از هر فرصتي براي کسب آرامش بهره ببريد. ياد بگيريد به همه پاسخ مثبت ندهيد. بگوييد نه و فشار کاري خود را کم کنيد. ياد بگيريد فقط کارهايي را قبول کنيد که دوست داريد. خلاقيت خود را بارور کنيد زيرا خلاقيت پادزهر درماندگي است. اگر خلاق باشيد، حتماً مي‌توانيد حس درماندگي را از خود دور کنيد. استرس خود را مديريت کنيد زيرا هر قدر ميزان استرس بالاتري داشته باشيد، احساس ناتواني و ضعف بيشتري خواهيد کرد. علاوه بر اينها، بهتر است از سرعت انجام کارهاي خود بکاهيد، زيرا وقتي سرعت انجام کارها بسيار بالا باشد، طبيعي است که فرصت تجديد خاطره نخواهيد داشت.


تضادهایی که در زندگی با آنها برخورد می‌کنی، نه فقط خواسته‌هایی را در وجودتان شکل می‌دهد‌، بلکه شور و اشتیاق و توانایی‌هایی را در وجودت بیدار می‌کند که‌، اگر آنها را با باورهای قدرتمندکننده همراه کنید‌‌، آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی‌تان می‌شود. تمام پیشرفت‌های بشر و تکاملی که امروز در جهان شاهد آن هستیم‌، نتیجه‌ی برخورد با این تضادها بوده است.

این قانون و شیوه‌ی رشد جهان است:

قرار بوده‌، ما به عنوان موجوداتی فرکانسی‌، وارد جهانی شویم که اساس آن پاسخ به فرکانس‌ها و بازتاب آنها در زندگی‌مان است. هدف ما از ورود به این جهان مادّی‌ این بوده کهبه واسطه‌ی برخورد با تضادها‌‌، خواسته‌های‌مان را بشناسیم و با ارسال فرکانسهای هماهنگ با آن خواسته‌، آنها را خلق کنیم. این طبیعت ماست.

اما آنچه باعث شده با وجود برخورد با تضادها و مشخص شدن خواسته‌هایت‌، هنوز به خواسته‌هایت نرسیده باشی‌، مقاومت‌های ذهنی‌، ترمزها و باورهای محدودکننده‌‌ای است که مثل یک سدّ‌، آن خواسته‌ها را پشت خود جمع کرده و اجازه جاری شدن آنها به زندگی‌ات را نمی‌دهد. اما به محض اینکه با کار کردن روی ذهنت‌ و کنترل کانون توجه‌ات‌، باورهای قدرتمندکننده تری می‌سازی‌، آن مقاومت‌های ذهنی برداشته می‌شود‌ و آن موانع را حذف می‌کند. سپس نعمت‌ها در زندگی‌ات جاری می‌شود.

من در گذشته به تضادهای بسیاری برخورد کردم و همان تضاد ها بود که زندگی مرا از اساس متحول کرد . من در یک شهر کوچک به دنیا امده بودم و محدودیت های فرهنگی زیادی که آن شهر برایم داشت مرا وادار کرد که درس بخوانم چون موقعیت خانواده ام در ان زمان بخوبی به من نشان میداد که من نمیتوانم بجز تحصیل راه دیگری برای خروج از این شهر پیدا کنم.


هر اتفاق و رویدادی که تجربه می کنیم نتیجه قرار گرفتن ما در مدار خاصی است که آن اتفاق ها و شرایط را برای ما بوجود می آورد . اگر باورهای نادرستی داشته باشیم انان های نادرستی وارد زندگی ما می شوند که نتیجه قرار گرفتن در آن مدار خاص می باشد . پس اگر دوستان نادرستی داریم پس مدار ما اشتباه بوده است.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انسان سرزمین ناشناخته